۴/۲۵/۱۳۸۸

ترجمه از دیدگاه پیتر ینومارک

در دوره ای که پیتر نیومارک (1981) آن را دوره ما قبل زبانشناسی ترجمه می نامند، بحث درباره ترجمه، حول یک سوال کلی صورت می گر در دور در دوره ای که پیتر نیومارک (1981) آن را دوره ما قبل زبانشناسی ترجمه می نامند، بحث درباره ترجمه، حول یک سوال کلی صورت می گرفت و آن این بود که ترجمه باید به روش آزاد انجام شود یا روش لغوی. نظریه پرداز که خود را مجبور به انتخاب این یا آن روش
می دید، پاسخ خود را به صورتی تجویزی و با استناد به یکی از چهار عامل فرهنگی، اخلاقی، زبانی و زیبا شناختی (و یا مجموعه ای ار این عوامل) بیان می کرد. پاسخهایی را که با استناد به عوامل فوق داده شده، می توان به طور خلاصه به صورت قضایایی متضاد به شرح زیر بیان کرد:

عامل فرهنگی
الف. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را تا آنجا که لازم است باید تغییر داد تا با فرهنگ مقصد سازگاری پیدا کند.
ب. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را باید با کمترین تغییر ترجمه کرد تا بیانگر شیوه تفکر و بیان ملتی دیگر باشد.

عامل زبانی
الف. مترجم باید تا حد امکان کلمات و تعبیرات نویسنده را به کار ببرد و از این راه زبان مقصد را غنی کند.
ب. مترجم باید تا حد امکان از به کار بردن کلمات و تعبیرات نویسنده که زبان مقصد را فاسد می کند پرهیز کند.

عامل اخلاقی
الف. مترجم باید لفظ به لفظ به نویسنده متعهد باشد.
ب. مترجم باید به روح اثر متعهد باشد.

عامل زیبا شناختی
الف. مترجم باید با نقض قراردادهای عرفی زبان مقصد و آشنایی زدایی، غرابت زبانی متن اصلی را تا حد امکان به ترجمه منتقل کند.
ب. مترجم باید غرابت زبانی متن اصلی را به حداقل برساند و زبان ترجمه را تا حد امکان طبیعی و روان کند.

استدلالهای فوق، چنانکه گفته شد، تجویزی اند و مبنایی سوبژکتیو دارند. هر کدام از آنها ممکن است در شرایط خاصی در جامعه ای مقبول واقع شوند و در شرایط خاص دیگری نا مقبول. در تاریح ملتها بسیار پیش آمده است که زمانی یک استدلال مقبول واقع شده و زمانی استدلال متضاد آن. مقبولیت این استدلالها در نهایت تابع ذوق اهل قلم و شرایط اجتماعی فرهنگی و زبانی دوره ای خاص می باشد. در دوران جدید، به ویژه در سه، چهار دهه اخیر که حوزه مطالعات ترجمه به تدریج شکل گرفته، نظریه پرداز ترجمه، وقتی صحبت از روش ترجمه می کند، همچنان خود را به اصول کلی این یا آن روش محدود می بیند، اما در اینجا یک تفاوت اساسی وجود دارد. نظریه پرداز دیگر تجویز نمی کند، بلکه با استناد به عوامل مختلف به خصوص نوع متن، به جای اینکه بگوید "باید" این یا آن روش را به کار برد، می گوید این یا آن روش برای ترجمه این یا آن متن به کار رفته است یا مناسب تر است و دلایل عینی خود را نیز ذکر می کند.
تغییر شیوه کار نظریه پرداز از تجویزی به توصیفی، اتفاق مبارکی است که در عرصه مطالعات ترجمه رخ داده است. این تغییر پیامدهای زیادی برای مترجمان دارد. از جمله این پیامدها یکی آن است که مترجم مجبور نیست از روشی پیروی کند که در جامعه ادبی روش غالب در ترجمه به حساب می آید. انتخاب روش بستگی به مخاطب و به خصوص نوع متن دارد. انتخاب روش وقتی درست است که ترجمه برای خواننده مفید باشد یا روش با نوع متن تناسب داشته باشد. در واقع، انتخاب روش به مترجم واگذار شده است. مترجم برای انتخاب روش باید آگاهی داشته باشد و روش مناسب را با احساس مسئولیت و اعتماد به نفس انتخاب کند. این نکته دستاورد کمی نیست هر چند که اهمیت آن همیشه به درستی درک نمی شود. کم نیستند مترجمانی که همه انواع متون را به یک روش ترجمه می کنند و برای انتخاب روش مناسب، آگاهی لازم و لذا اعتماد به نفس ندارند و دست به تجربه نمی زنند و ترجیح می دهند از روش غالب پیروی کنند.
نوشته: دکتر غزاعی فر
منبع: فصلنامه مترجم
ه ای که پیتر نیومارک (1981) آن را دوره ما قبل زبانشناسی ترجمه می نامند، بحث درباره ترجمه، حول یک سوال کلی صورت می گرفت و آن این بود که ترجمه باید به روش آزاد انجام شود یا روش لغوی. نظریه پرداز که خود را مجبور به انتخاب این یا آن روش
می دید، پاسخ خود را به صورتی تجویزی و با استناد به یکی از چهار عامل فرهنگی، اخلاقی، زبانی و زیبا شناختی (و یا مجموعه ای ار این عوامل) بیان می کرد. پاسخهایی را که با استناد به عوامل فوق داده شده، می توان به طور خلاصه به صورت قضایایی متضاد به شرح زیر بیان کرد:

عامل فرهنگی
الف. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را تا آنجا که لازم است باید تغییر داد تا با فرهنگ مقصد سازگاری پیدا کند.
ب. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را باید با کمترین تغییر ترجمه کرد تا بیانگر شیوه تفکر و بیان ملتی دیگر باشد.

عامل زبانی
الف. مترجم باید تا حد امکان کلمات و تعبیرات نویسنده را به کار ببرد و از این راه زبان مقصد را غنی کند.
ب. مترجم باید تا حد امکان از به کار بردن کلمات و تعبیرات نویسنده که زبان مقصد را فاسد می کند پرهیز کند.

عامل اخلاقی
الف. مترجم باید لفظ به لفظ به نویسنده متعهد باشد.
ب. مترجم باید به روح اثر متعهد باشد.

عامل زیبا شناختی
الف. مترجم باید با نقض قراردادهای عرفی زبان مقصد و آشنایی زدایی، غرابت زبانی متن اصلی را تا حد امکان به ترجمه منتقل کند.
ب. مترجم باید غرابت زبانی متن اصلی را به حداقل برساند و زبان ترجمه را تا حد امکان طبیعی و روان کند.

استدلالهای فوق، چنانکه گفته شد، تجویزی اند و مبنایی سوبژکتیو دارند. هر کدام از آنها ممکن است در شرایط خاصی در جامعه ای مقبول واقع شوند و در شرایط خاص دیگری نا مقبول. در تاریح ملتها بسیار پیش آمده است که زمانی یک استدلال مقبول واقع شده و زمانی استدلال متضاد آن. مقبولیت این استدلالها در نهایت تابع ذوق اهل قلم و شرایط اجتماعی فرهنگی و زبانی دوره ای خاص می باشد. در دوران جدید، به ویژه در سه، چهار دهه اخیر که حوزه مطالعات ترجمه به تدریج شکل گرفته، نظریه پرداز ترجمه، وقتی صحبت از روش ترجمه می کند، همچنان خود را به اصول کلی این یا آن روش محدود می بیند، اما در اینجا یک تفاوت اساسی وجود دارد. نظریه پرداز دیگر تجویز نمی کند، بلکه با استناد به عوامل مختلف به خصوص نوع متن، به جای اینکه بگوید "باید" این یا آن روش را به کار برد، می گوید این یا آن روش برای ترجمه این یا آن متن به کار رفته است یا مناسب تر است و دلایل عینی خود را نیز ذکر می کند.
تغییر شیوه کار نظریه پرداز از تجویزی به توصیفی، اتفاق مبارکی است که در عرصه مطالعات ترجمه رخ داده است. این تغییر پیامدهای زیادی برای مترجمان دارد. از جمله این پیامدها یکی آن است که مترجم مجبور نیست از روشی پیروی کند که در جامعه ادبی روش غالب در ترجمه به حساب می آید. انتخاب روش بستگی به مخاطب و به خصوص نوع متن دارد. انتخاب روش وقتی درست است که ترجمه برای خواننده مفید باشد یا روش با نوع متن تناسب داشته باشد. در واقع، انتخاب روش به مترجم واگذار شده است. مترجم برای انتخاب روش باید آگاهی داشته باشد و روش مناسب را با احساس مسئولیت و اعتماد به نفس انتخاب کند. این نکته دستاورد کمی نیست هر چند که اهمیت آن همیشه به درستی درک نمی شود. کم نیستند مترجمانی که همه انواع متون را به یک روش ترجمه می کنند و برای انتخاب روش مناسب، آگاهی لازم و لذا اعتماد به نفس ندارند و دست به تجربه نمی زنند و ترجیح می دهند از روش غالب پیروی کنند.
نوشته: دکتر غزاعی فر
منبع: فصلنامه مترجم
فت و آن این بود که ترجمه باید به روش آزاد انجام شود یا روش لغوی. نظریه پرداز که خود را مجبور به انتخاب این یا آن روش
می دید، پاسخ خود را به صورتی تجویزی و با استناد به یکی از چهار عامل فرهنگی، اخلاقی، زبانی و زیبا شناختی (و یا مجموعه ای ار این عوامل) بیان می کرد. پاسخهایی را که با استناد به عوامل فوق داده شده، می توان به طور خلاصه به صورت قضایایی متضاد به شرح زیر بیان کرد:

عامل فرهنگی
الف. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را تا آنجا که لازم است باید تغییر داد تا با فرهنگ مقصد سازگاری پیدا کند.
ب. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را باید با کمترین تغییر ترجمه کرد تا بیانگر شیوه تفکر و بیان ملتی دیگر باشد.

عامل زبانی
الف. مترجم باید تا حد امکان کلمات و تعبیرات نویسنده را به کار ببرد و از این راه زبان مقصد را غنی کند.
ب. مترجم باید تا حد امکان از به کار بردن کلمات و تعبیرات نویسنده که زبان مقصد را فاسد می کند پرهیز کند.

عامل اخلاقی
الف. مترجم باید لفظ به لفظ به نویسنده متعهد باشد.
ب. مترجم باید به روح اثر متعهد باشد.

عامل زیبا شناختی
الف. مترجم باید با نقض قراردادهای عرفی زبان مقصد و آشنایی زدایی، غرابت زبانی متن اصلی را تا حد امکان به ترجمه منتقل کند.
ب. مترجم باید غرابت زبانی متن اصلی را به حداقل برساند و زبان ترجمه را تا حد امکان طبیعی و روان کند.

استد در دوره ای که پیتر نیومارک (1981) آن را دوره ما قبل زبانشناسی ترجمه می نامند، بحث درباره ترجمه، حول یک سوال کلی صورت می گرفت و آن این بود که ترجمه باید به روش آزاد انجام شود یا روش لغوی. نظریه پرداز که خود را مجبور به انتخاب این یا آن روش
می دید، پاسخ خود را به صورتی تجویزی و با استناد به یکی از چهار عامل فرهنگی، اخلاقی، زبانی و زیبا شناختی (و یا مجموعه ای ار این عوامل) بیان می کرد. پاسخهایی را که با استناد به عوامل فوق داده شده، می توان به طور خلاصه به صورت قضایایی متضاد به شرح زیر بیان کرد:

عامل فرهنگی
الف. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را تا آنجا که لازم است باید تغییر داد تا با فرهنگ مقصد سازگاری پیدا کند.
ب. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را باید با کمترین تغییر ترجمه کرد تا بیانگر شیوه تفکر و بیان ملتی دیگر باشد.

عامل زبانی
الف. مترجم باید تا حد امکان کلمات و تعبیرات نویسنده را به کار ببرد و از این راه زبان مقصد را غنی کند.
ب. مترجم باید تا حد امکان از به کار بردن کلمات و تعبیرات نویسنده که زبان مقصد را فاسد می کند پرهیز کند.

عامل اخلاقی
الف. مترجم باید لفظ به لفظ به نویسنده متعهد باشد.
ب. مترجم باید به روح اثر متعهد باشد.

عامل زیبا شناختی
الف. مترجم باید با نقض قراردادهای عرفی زبان مقصد و آشنایی زدایی، غرابت زبانی متن اصلی را تا حد امکان به ترجمه منتقل کند.
ب. مترجم باید غرابت زبانی متن اصلی را به حداقل برساند و زبان ترجمه را تا حد امکان طبیعی و روان کند.

استدلالهای فوق، چنانکه گفته شد، تجویزی اند و مبنایی سوبژکتیو دارند. هر کدام از آنها ممکن است در شرایط خاصی در جامعه ای مقبول واقع شوند و در شرایط خاص دیگری نا مقبول. در تاریح ملتها بسیار پیش آمده است که زمانی یک استدلال مقبول واقع شده و زمانی استدلال متضاد آن. مقبولیت این استدلالها در نهایت تابع ذوق اهل قلم و شرایط اجتماعی فرهنگی و زبانی دوره ای خاص می باشد. در دوران جدید، به ویژه در سه، چهار دهه اخیر که حوزه مطالعات ترجمه به تدریج شکل گرفته، نظریه پرداز ترجمه، وقتی صحبت از روش ترجمه می کند، همچنان خود را به اصول کلی این یا آن روش محدود می بیند، اما در اینجا یک تفاوت اساسی وجود دارد. نظریه پرداز دیگر تجویز نمی کند، بلکه با استناد به عوامل مختلف به خصوص نوع متن، به جای اینکه بگوید "باید" این یا آن روش را به کار برد، می گوید این یا آن روش برای ترجمه این یا آن متن به کار رفته است یا مناسب تر است و دلایل عینی خود را نیز ذکر می کند.
تغییر شیوه کار نظریه پرداز از تجویزی به توصیفی، اتفاق مبارکی است که در عرصه مطالعات ترجمه رخ داده است. این تغییر پیامدهای زیادی برای مترجمان دارد. از جمله این پیامدها یکی آن است که مترجم مجبور نیست از روشی پیروی کند که در جامعه ادبی روش غالب در ترجمه به حساب می آید. انتخاب روش بستگی به مخاطب و به خصوص نوع متن دارد. انتخاب روش وقتی درست است که ترجمه برای خواننده مفید باشد یا روش با نوع متن تناسب داشته باشد. در واقع، انتخاب روش به مترجم واگذار شده است. مترجم برای انتخاب روش باید آگاهی داشته باشد و روش مناسب را با احساس مسئولیت و اعتماد به نفس انتخاب کند. این نکته دستاورد کمی نیست هر چند که اهمیت آن همیشه به درستی درک نمی شود. کم نیستند مترجمانی که همه انواع متون را به یک روش ترجمه می کنند و برای انتخاب روش مناسب، آگاهی لازم و لذا اعتماد به نفس ندارند و دست به تجربه نمی زنند و ترجیح می دهند از روش غالب پیروی کنند.
نوشته: دکتر غزاعی فر
منبع: فصلنامه مترجم
لالهای فوق، چنانکه گفته شد، تجویزی اند و مبنایی سوبژکتیو دارند. هر کدام از آنها ممکن است در شرایط خاصی در جامعه ای مقبول واقع شوند و در شرایط خاص دیگری نا مقبول. در تاریح ملتها بسیار پیش آمده است که زمانی یک استدلال مقبول واقع شده و زمانی استدلال متضاد آن. مقبولیت این استدلالها در نهایت تابع ذوق اهل قلم و شرایط اجتماعی فرهنگی و زبانی دوره ای خاص می باشد. در دوران جدید، به ویژه در سه، چهار دهه اخیر که حوزه مطالعات ترجمه به تدریج شکل گرفته، نظریه پرداز ترجمه، وقتی صحبت از روش ترجمه می کند، همچنان خود را به اصول کلی این یا آن روش محدود می بیند، اما در اینجا یک تفاوت اساسی وجود دارد. نظریه پرداز دیگر تجویز نمی کند، بلکه با استناد به عوامل مختلف به خصوص نوع متن، به جای اینکه بگوید "باید" این یا آن روش را به کار برد، می گوید این یا آن روش برای ترجمه این یا آن متن به کار رفته است یا مناسب تر است و دلایل عینی خود را نیز ذکر می کند.
تغییر شیوه کار نظریه پرداز از تجویزی به توصیفی، اتفاق مبارکی است که در عرصه مطالعات ترجمه رخ داده است. این تغییر پیامدهای زیادی برای مترجمان دارد. از جمله این پیامدها یکی آن است که مترجم مجبور نیست از روشی پیروی کند که در جامعه ادبی روش غالب در ترجمه به حساب می آید. انتخاب روش بستگی به مخاطب و به خصوص نوع متن دارد. انتخاب روش وقتی درست است که ترجمه برای خواننده مفید باشد یا روش با نوع متن تناسب داشته باشد. در واقع، انتخاب روش به مترجم واگذار شده است. مترجم برای انتخاب روش باید آگاهی داشته باشد و روش مناسب را با احساس مسئولیت و اعتماد به نفس انتخاب کند. این نکته دستاورد کمی نیست هر چند که اهمیت آن همیشه به درستی درک نمی شود. کم نیستند مترجمانی که همه انواع متون را به یک روش ترجمه می کنند و برای انتخاب روش مناسب، آگاهی لازم و لذا اعتماد به نفس ندارند و دست به تجربه نمی زنند و ترجیح می دهند از روش غالب پیروی کنند.
نوشته: دکتر غزاعی فر
منبع: فصلنامه مترجم